زهراشناسی-اقدامات و فرمایشات حضرت زهرا(س) 2
خلاصه ای از سخنرانی:
ما در جلسات قبل از زبان دانشمند سنی امام فخر رازی در مورد شناخت شخصیتی و ابعاد و فضایل بی کران حضرت زهرا(س)مطالبی بیان کردیم، درمورد قرآن و تفاسیر آن نکاتی عرض کردیم و بعد در مورد حضرت صدیقه(س) و رابطه ی ایشان با کلام الله را نیز تا حدی بیان کردیم… .
مقدمه ی امروز بحث «چه فرمود؟» است، منتها مقدمه ی «چه فرمود» از آن جا است که زهرای مرضیه(س) در مورد قرآن آن حرف را زد.
در ترسیم نمودار معرفتی مسئله ی «که بود؟» به دو بخش تقسیم می شود: 1 – شناخت شخصی ، 2 – شناخت شخصیتی.
مرحله ی «چه فرمود؟» سه زیر شاخ دارد:1)خطبه ها 2) ادعیه 3) احادیث
ابتدا از خطبه های حضرت شروع می کنیم؛
این خطبه ای که برای شما می خوانم و نکاتی را که از آن بیان می کنم ،این خطبه در 1400 سال قبل از بانویی نقل شده که (بدون هیچ تعصّبی ) در شبه جزیره -عربستان در جایی به نام مکه که به نقل تاریخ فقط 17 نفر در آن سواد داشتند و در مدینه 10 نفر فقط توانایی خواندن و نوشتن داشتند به دنیا آمده ، در آن زمان نه مدرسه ای بود. نه حوزه ای، نه کتاب و کلاسی و نه هیچ مکتب تحصیلی… . یک بازار اکاذه بود که شعرا سالی یک بار می آمدند و شعر می خوانند،حتی در تاریخ یعقوبی دیده شده که با کسی که سواد داشت ، مثل نزول خور با او برخورد می کردند. یعنی در این محیط این بانو دیده به جهان گشود،از طرفی نه تنها درس و بحثی نبود بلکه دختر کشی بود. غارت گری شغل بود. توحش بین مردم موج می زد و خشونت هم رفتار روزانه ی مردم بود… ، اینها برای این گفته می-شود که شما بدانید حضرت در چه شرایطی به دنیا آمده،
در نوجوانی خطبه ای را برای سران اسلام خوانده و آنها را نقد و توبیخ کرده و آن را ایراد فرمود . طی قرون متمادی ، اعاظم حوزه علمیه و دانشگاه و افراد -فرهیخته طی 1400 سال سمت این خطبه آمدند و به اندازه خودشان از معارف اقیانوس ژرف این خطبه در قالب صدف و مروارید و درّ و گوهر استخراج کردند.
اهل بحث نتیجه می گیرند که ما تعصّب جاهلانه نسبت به حضرت نداریم و اتفاقاً می فهمیم که چقدر کم کار کرده ایم.
این سؤالی که مطرح کردیم مربوط به کدام بعد از شناخت حضرت می باشد؟ این مورد مربوط به شخصیت ایشان است،ما فهمیدیم که اگر این محیط می-خواست به این زن سواد یاد بدهد باید مثل بقیه دختر زنده به گور می کرد و جبر تاریخ در آن عصر این گونه بوده…، (می گویند کوفی ها بی وفا هستند. اما ممکن است ده نفر انسان با وفا هم پیدا شود.) استاد مطهری(ره) درمورد جبر تاریخ اینطور می فرمایند:می فرماید مثل سرما می ماند.
مثلاً اصفهانی ها خسیس اند یا مثلاً شیرازی ها شل و ول اند.این جبر تاریخی حکم سرما را دارد این نیست که شما در کوفه قرار گرفتی بی وفا می شوی می-گوید اینجا بی وفا زیاد داره. مثل سرماست ،هوا سرد است، می گویند شما کاپشن تنت کن.
همین طور است که می شود در کوفه حبیب ابن مظاهر بیرون می آید.
ممکن است شماهم در محیطی زندگی کنید که وضع نامساعدی دارد… .اما می شود از این محیط فردی بیرون بیاید که یک جامعه را متحول کند…!زهرای-مرضیه در این محیط است.اگر می خواست از آن محیط تأثیر پذیرد چه می شد؟اما معلوم شد که زهرای مرضیه به جای دیگری وصل است.
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد.
صد تا علامه آمدند و بر این خطبه شرح زدند.
چه طور شد که من صد سال در حوزه زحمت کشیدم که بشوم علامه قزوینی این خطبه را شرح بزنم. اما او در 18 سالگی توانایی این را داشته که این خطبه را بخواند…؟ می شود کسی که به مدرسه نرفته، عالم ربانی بشود؟ بله. در اهل تسنن شاید بشود گفت شخصیت اول اهل تسنن امام محمد غزالی است که به او شیخ الاسلام می گویند. ایشان در نظامیه بغداد بیست سال درس می داد. اما یک چند وقتی، هم لباس هایش به او حسادت کردند ، قهر کرد رفت خانه ، علمای جهان اسلام گفتند علم چشم خورد.
باید عالمش را عوض کند، همش حسادت و … .
گفت می خواهم بروم مکه. (دید اگر جایی بخواهد برود شاگردانش نمی گذارند) رفت مکه و زیارت کرد و وسط راه جایش را عوض کرد و رفت دمشق و یک مدتی هم بیت المقدس بود. بیست سال در آنجا عبادت شخصی می کرد. ایشان چند کتاب دارند. که برخی علما می گویند که او شیعه شده. ولی اهل سنت که نمی پذیرند او شیعه شده باشد،در کتاب آخرش که نام آن سر العالمین باشد در آن از علم لدنی سخن به میان آورده است.
می گوید آیا شده است که کسی مدرسه نرود و عالم بشود؟ می گوید بله. امکانش که هست و وقوعش هم وجود دارد. وقوعش برای که بوده؟ مثالی که امام محمد غزالی می زند، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) است.
صوت سخنرانی : از اینجا دانلود کنید
